ولومو یه ذره ببر بالا ...

آهنگا رو میشنوه ، ویدئوها رو میبینه فکر میکنه خبریه
رنگ و لعابو میبینه فکر میکنه بچه مایه ایم

هو گوش کن ...

پول شعر نبود پس مجبور بودم که شاعر بشم
آهنگساز گرون بود پس باید یه آهنگساز  ِماهر بشم

استودیوی محل حتی بهم محل نداد شاگردش شم
دو راه بود یا وایسم رو پام یا مث ِ بقیه دوستام بارکـِش بشم

اون روزهای ِ تکراری
پـُر ِ استرس انگاری چک داری!

تو سرت پـُر ِ فکرای ِ خفن
ولی خریداری واسه این فکرا نیست

واقعاً خیلی حالم بد بود
چرا من مگه آدم قط بود

هرچی میدُویدم بازم کم بود
ولی سختی ها ساخت یه مرد باز از من زود

دیدی رو کارم قفل کردم
دردا رو کشیدم بالا تـُف کردم

دیدی بالاخره هرجوری بود
کارم بین همه ی اینا شد اول

مگه چی توقع داشتی خب از من ؟؟!
چی توقع داشتی خب از من ؟؟

بیا بـ بـین چپ ِ دستمو مو نداره بکن
ولی یه حسی میگه دیوار روبه روم زور نداره بشکن
آره من می نویسم با اینکه سو نداره چشمم خب
کووره مگه ...

هرجوری شده می شینیم بی بلیط ما
تو قطار امشب ... 2بار

***
بیا بـ بـین کف ِ دستمو
مو نداره بکن
ولی یه حسی میگه دیوار روبه روم زور نداره
بشکنش تو
آره من می نویسم با اینکه سو نداره چشمم خب
***

هرجوری شده می شینیم بی بلیط ما
تو قطار امشب ... 2بار

آ ... ما سوار ِ یه لیموزین تو هم کارگرمونی و ماشینو می رونی چون بی پولی
اوضاع دیگه مث ِ دیروز نی ، پیروزی ِ ما از ما ساخته یه ایرونی ِ میلیونی

دنبال ِ موزیکامونن دنبال ِ شخصیت و دوری هامون
که کنارت یه ماشین واینمیستیم و بگیم خوبی خانوم ، نه
لم دادیم لب استخر و بعد بیکاریم تو ویلامون

مرد ... چرا بدنت میلرزه چون داریم راه میریم با بکس تو محـلّـه 
هرگز ... نمیتونی به ما برسی حتی اگه عرق بریزی تو برزیل

هی ... چرا بدنت میلرزه چون داریم راه میریم با بکس تو محـلّـه 
هرگز ... نمیتونی به ما برسی حتی اگه عرق بریزی تو برزیل

نظرات شما عزیزان:

یه نفر

ساعت21:03---28 تير 1392

[وب سایت]

حرف نداشت

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: